معنی از آفات زراعتى
حل جدول
سن
آفات وصدمات
بلایا، آسیب ها، گزندها
آفات شرق
اثری از احمد ناظر زاده کرمانی
از آفات نباتی
سن، ملخ
آفات و صدمات
بلایا
از آفات زراعتی
شته
از آفات گیاهی
شپشه
سم دفع آفات نباتی
د د ت
لغت نامه دهخدا
آفات. (ع اِ) ج ِ آفت (آفه). آسیبها: آن چهار که مطلوب است و بدین اغراض بجز آن نتوانند رسید، کسب مال است از وجهی پسندیده... و صیانت نفس از حوادث و آفات آنقدر که در امکان درآید. (کلیله و دمنه). و حوادث و آفات عارضی... در کمین. (کلیله و دمنه).
بنفشه با شقایق در مناجات
فلک میگفت فی التأخیر آفات.
نظامی.
- آفات آسمانی، در زراعت، آسیبهای جوّی که به کشت رسد، چون سِن و تگرگ و ملخ و شجام و زنگ و امثال آن.
|| مصائب. بلیات. مِحَن.
عربی به فارسی
جانوران موذی , جانور افت , حشرات موذی
فرهنگ معین
[ع.] (اِ.) جِ آفت، آفت ها، آسیب ها.
فرهنگ عمید
آفت
فرهنگ واژههای فارسی سره
آسی بها، آفت ها، گزندها
فرهنگ فارسی هوشیار
ج آفت، آسیبها
واژه پیشنهادی
شپشک
معادل ابجد
1168